بازوانت را به مستي حلقه كن بر گردنم
تا بلرزد …
تا بلرزد زير بازوهاي سيمينت تنم
چهره ي زيباي خود را از رخ من وامگير
جز به آغوش چمن …
جز به آغوش چمن يا دامن من جا مگير
راز عشق خويش را آهسته خوان در گوش من
جستجو كن عشق را در گرمي آغوش من
در گرمي آغوش من …
من تو را تا بيكرانها من تو را تا كهكشانها
از زمين تا آسمانها دوست دارم مي پرستم
من تو را همچون اهورا من تو را همچون مسيحا
همچو عطر پاك گلها دوست دارم مي پرستم
من تو را با هستي خود با وجودم
عاشقم با خون خود با تار و پودم
من تو را با هستي خود با وجودم
عاشقم با خون خود با تار و پودم
من تو را با لحظه هاي انتظارم
عاشقم با اين نگاه بي قرارم
من تو را با لحظه هاي انتظارم
عاشقم با اين نگاه بي قرارم
من تو را همچون پرستو ياسمن ها نسترن ها
من تو را با آنچه هستي دوست دارم مي پرستم
من تو را همچون پرستو ياسمن ها نسترن ها
من تو را با آنچه هستي دوست دارم مي پرستم
اينجوري دوس ت دارم كه بعضي وقتا ساعت ها شب تا دم صبح بهت فكر مي كنم،
وقتي ميرم بيرون چيزايي كه دوست داري رو مي بينم يادت ميوفتم و همش تووي فكرتم، وقتي تنهام بهت فكر ميكنم و اون لبخند غير ارادي رو لبام تهِ تهِ حساي خوبه ،
وقتي خوشحالم دلم ميخواد اولين نفر به تو بگم، وقتي حالم بده فقط با تو آروم ميشم و تو انگار براي من واجب تر از هر چيز ديگه اي شدي ...دورت ❤😘
من تو را نوشتم
گوشه به گوشه ي قلبم
تا ابد و
براي هميشه
تا آخر شام ابد
درد و بلاي چشاي مستِ خوشگل ت به جونم.
طرحِ لبخندِ تو
پايانِ پريشانيهاست...
چقدرررر دلم ميخواد كنارت باشم
بغلت كنم
بغلت كنم
بغلت كنم
بغلت كنم
بغلت كنم ...🤍🥰